مناسبت هاي شمسي و قمري موسم حج 1389

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : مناسبت هاي شمسي و قمري موسم حج 1389/معاونت امور فرهنگي بعثه مقام معظم رهبري

مشخصات نشر : [بي جا]: موسسه فرهنگي هنري مشعر، حوزه نمايندگي ولايت فقيه در امور حج و زيارت، [13xx].

مشخصات ظاهری : 128 ص.

وضعیت فهرست نویسی : در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)

شماره کتابشناسی ملی : 2431251

ص:1

اشاره

ص:2

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص: 9

مقدّمه

«و ذَكِّرْهُم بِأيَّامِ اللَّهِ»

؛ (1) 1

و روزهاى خدا را به آنان يادآورى كن.

روزهاى مهمّ و نقش آفرين در تاريخ و فرهنگ ملّت ها، ذهن و خاطره جمعى آنان را مى سازد و گذشته آنان را به سان شمعى فروزان فراراه آينده قرار مى دهد.

ملّت بى خاطره و تاريخ، محكوم به فنا است. چنين است كه ملّت ها از رويدادهاى مهمّ زندگى جمعى خود، خاطره مى سازند و آنها را بزرگ مى دارند، تا آنها را جاودان كنند و خود، در سايه سار آن جاودانه شوند. اگر مى ببينم كه اسلام


1- . ابراهيم، آيه 5.

ص: 10

را با هجرت، شيعه را با عاشورا و ايران را با نوروز مى شناسند، چيزى نيست جز بازتاب بزرگداشت حوادث سرنوشت ساز در تاريخ ملّت ها.

افزون بر اين، براى توجّه دادن جامعه به پاره اى از پيشه ها، موضوعات و يا شخصيّت هاى مهمّ، كه در حركت كلّى جامعه تأثير مى گذارند، روزهايى را ويژه مى سازند، تا از اين طريق روزمرّگى، جامعه را از انديشيدن به آنها باز ندارد.

از اين همه با عنوان «مناسبت ها» ياد مى شود كه در يادكرد و بزرگداشت آنها بهره هاى بسيارى براى جامعه نهفته است. مجموعه حاضر نيز به همين منظور و با نيّت باشكوه برگزارشدن اين مناسبت ها، تدوين يافته است. اين مجموعه تلاش مى كند تا با بهره گيرى از قرآن و عترت به برگزارى پربارتر اين مناسبت ها يارى رساند.

به منظور استفاده بهينه از اين مجموعه توجه به نكات ذيل ضرورى است:

ص: 11

1. در اين مجموعه مهم ترين مناسبتهاى شمسى و قمرى موسم گردآمده است و در برگيرنده همه مناسبتهاى تقويمى نيست. اين مناسبتها در دو بخش شمسى و قمرى تدوين شده است. در هر بخش، نخست تاريخ و عنوان مناسبت و آن گاه در ذيل آن توضيحى كوتاه درباره مناسبت، و پس از آن آيات و روايات مرتبط قرار گرفته است.

2. در ذيل تعدادى از مناسبتهاى قمرى، گزيده اى از احاديث آمده كه مى توان از اين احاديث در بزرگداشت آن روز بهره برد.

اميد است اين مجموعه، با همه كاستى هايى كه دارد، بتواند در بزرگداشت مناسبتهاى دينى و ملى و تعظيم شعائر در موسم حج مورد استفاده قرار گيرد.

معاونت آموزش و پژوهش

بعثه مقام معظم رهبرى

ص: 12

ص: 13

مناسبتهاى قمرى

1- مناسبتهاى قمرى

1- هفدهم ذى قعده: تبعيد امام موسى كاظم عليه السلام از مدينه به عراق (179 ق)

اشاره

امام موسى كاظم عليه السلام هفتمين پيشواى معصوم، به دستور هارون الرشيد، خليفه ستمكار عباسى، در مدينه دستگير و به بصره تبعيد شد. گويند آن حضرت در هفتم ذى حجّه سال 179 ق وارد آن شهر گرديد و به زندان فرستاده شد. امام، مدتى در زندان عيسى بن جعفر، حاكم بصره، بود؛ اما وى به هارون نامه اى نوشت و درخواست كرد كه امام را به فردى ديگر بسپارد؛ زيرا در تمام اين مدت، سَنَدى بر ضد او نيافته است. هارون نيز امام را به بغداد تبعيد كرد و از وزير خود

ص: 14

فضل بن ربيع خواست كه آن حضرت را به شهادت برساند، اما او نپذيرفت. سرانجام سِنْدى بن شاهِك به دستور يحيى ابن خالد برمكى، وزير دربار عباسى و به خواست هارون، امام كاظم عليه السلام را به شهادت رساند.

1. امام رضا عليه السلام:

كانَ

الامام الكاظم عليه السلام

عَقلُهُ لاتُوازي بِهِ العُقُولُ و رُبَّما شاوَرَ الأسوَدَ مِن سُودانِهِ؛ (1) 2

هيچ انديشه اى با انديشه او برابرى نمى كرد و با اين حال چه بسا با يكى از خادمان سياه خود مشورت مى كرد.

2. روايت شده است:

و كانَ اوصَلَ النّاسِ لأِهلِهِ ورَحِمِهِ و كانَ يَتَفَقَّدُ فُقَراءَ المَدينَةِ فِي اللَّيلِ؛ (2) 3

امام موسى بن جعفر عليه السلام بيشترين پيوند را با خانواده و خويشان خودداشت و شب ها از فقيران مدينه دستگيرى مى كرد.


1- . مكارم الأخلاق، ج 2، ص 99.
2- . الإرشاد، ج 2، ص 223.

ص: 15

3. ابن أثير:

كانَ يُلقَّبُ بِالكاظِمِ لِأنَّهُ كانَ يُحسِنُ إلى مَن يُسي ءُ إلَيهِ، كانَ هذا عادَتَهُ؛ (1) 4

امام كاظم عليه السلام از آن روى «كاظم» ناميده شد كه همواره با كسى كه به او بدى مى كرد، به نيكى رفتار مى كرد؛ اين خوى او بود.

سخنان برگزيده

1. امام كاظم عليه السلام:

المَغبونُ مَن غُبِنَ عُمرُهُ ساعَةً؛ (2) 5

زيان كار كسى است كه ساعتى از عمرش را زيان كرده باشد.

2. امام كاظم عليه السلام:

مَن وَلَهَهُ الفَقرُ أبطَرَهُ الغِنى؛ (3) 6

آن كه نادارى حيرانش كند، توانگرى سرمستش سازد.

3. امام كاظم عليه السلام:

ما تَسابَّ اثنانِ إلّاانْحَطَّ الأعلى إلى


1- . الكامل، ج 6، ص 164.
2- . نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص 123.
3- . بحار الأنوار، ج 74، ص 198.

ص: 16

مَرتَبَةِ الأسفَلِ؛ (1) 7

هيچ گاه دو تن به هم دشنام ندادند جز آن كه بالاتر به مرتبه فروتر سقوط كرد.

4. امام كاظم عليه السلام:

جِهادُ المَرأةِ حُسنُ التَّبَعُّلِ؛ (2) 8

جهاد زن خوب شوهر دارى كردن است.

5. امام كاظم عليه السلام:

قُلِ الحَقَّ و إن كانَ فيهِ هَلاكُكَ، فَإنَّ فِيهِ نَجاتَكَ؛ (3) 9

حق را بگو، اگرچه نابودى تو در آن باشد؛ زيرا نجات تو در همان است.

6. امام كاظم عليه السلام:

إنَّ العاقِلَ لايَكذِبُ وإن كانَ فيهِ هَواهُ؛ (4) 10

خردمند دروغ نمى گويد، اگرچه ميل او در آن باشد.


1- . همان، ج 78، ص 333.
2- . الكافى، ج 5، ص 507.
3- . تحف العقول، ص 408.
4- . همان، ص 391.

ص: 17

7. امام كاظم عليه السلام:

التَّوَدُّدُ إلَى النّاسِ نِصفُ العَقلِ؛ (1) 11

مهرورزى با مردم نيمى از عقل است.

8. امام كاظم عليه السلام:

مَن استَوى يَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ و مَن كانَ آخِرُ يَومَيهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلعونٌ و مَن لَم يَعرِفِ الزِّيادَةَ في نَفسِهِ فَهُوَ في نُقصانٍ و مَن كانَ إلَى النُّقصانِ فَالمَوتُ خَيرٌ لَهُ مِنَ الحَياةِ؛ (2) 12

كسى كه دو روزش با هم برابر باشد، زيان كار است.

كسى كه امروزش بدتر از ديروزش باشد، از رحمت خدا به دور است. كسى كه رشد و بالندگى در خود نيابد، به سوى كاستى ها مى رود و آن كه در راه كاستى و نقصان گام بر مى دارد مرگ برايش بهتر از زندگى است.

9. امام كاظم عليه السلام:

إنَّ الحَرامَ لا يُنمى وإن نُمِيَ لا يُبارَكُ فيهِ؛ (3) 13


1- . همان، ص 403.
2- . بحار الأنوار، ج 78، ص 327.
3- . الكافى، ج 5، ص 125.

ص: 18

مال حرام افزون نمى گردد و اگر هم افزون گردد بركت نمى يابد.

2- بيست و سوم ذى قعده: غزوه بنى قُريظه در سال 5 ه

ابن اسحاق در كتاب سيره خود گزارش غزوه بنى قريظه را چنين آورده است: يك روز پس از فرار لشكر كفار از مدينه و پايان جنگ خندق، رسول خدا صلى الله عليه و آله به مدينه آمدند.

چون وقتِ نماز ظهر شد، جبريل عليه السلام آمد و سلام كرد و گفت: يا محمد! زود برخيز كه حق تعالى تو را مى فرمايد كه سلاح به دست بگير و به جنگ يهود بنى قُريظه برو. زيرا آنان عهدِ تو را بشكستند و با تو مخالفت نمودند و هماهنگ با لشكرِ كُفر گشتند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله به مسلمانان فرمودند: «هر كس كه مطيع امر خدا و پيامبر است، بايد سلاح برگيرد و نمازِ عصر به در

ص: 19

قلعه بنى قريظه برود.»

حضرت پس از آن، امام على بن أبى أبى طالب عليه السلام را فراخواند و اورا فرمانده لشكر قرار داد.

محاصره بنى قريظه بيست و پنج روز به طول انجاميد. بعد از آن يهود بنى قريظه يقين كردند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بر ايشان ظفر خواهد يافت.

كعب بن اسد- كه رييس قبيله بنى قُريظه بود- يهوديان را جمع كرد و با ايشان مشورت نمود و گفت: حال چنين است كه مى بينيد؛ اكنون چاره اى نداريم يا راضى شويد تا برويم و به دين محمد بگرويم و بر ما معلوم است كه وى به حق پيامبرِ خدا است و در تورات، نَعت و صفتِ وى را ديده ايم و از علماى خود نيز شنيده ايم.

يهوديان گفتند: لا واللَّه كه ما از دين موسى برنگرديم.

كعب گفت: اگر اين نمى كنيد، بيايد تا زنان و فرزندان خود را بكشيم و به يكبار شمشير بكشيم، اگر كشته شويم، ما را غمِ زن و فرزند نبود و اگر ما را ظفر بود، ديگر بار طلبِ زن

ص: 20

و فرزند كنيم.

گفتند: چون زن و فرزند ما كشته شوند، پس ما عمر و زندگانى خود كجا بريم و آن گاه، ما را چه راحت بود از زندگانى خود؟ اين خود، محال است.

كعب گفت: چون از اين دو، هيچ اختيار نمى كنيد، امشب شبِ شنبه است، اگر موافقت كنيم و ما بيرون برويم و لشكر محمد از ما فارغند و خفته باشند. ما برويم و بر ايشان يورش بياوريم.

يهوديان گفتند كه: اين نيز ممكن نيست، چرا كه حرمت شنبه نتوانيم شكستن كه آنان كه پيش از ما بودند، حرمت شنبه بشكستند و خودْ معلوم است كه چه بر سرِ ايشان فرو باريد از بلا و فتنه.

پس كعب گفت: چون از اين هر سه كار، يكى اختيار نمى كنيد، در عالم هيچ كس از شما نادان تر نيست.

پس ايشان، چون مدتِ حِصار دراز كشيد و هيچ چاره نديدند، تن در دادند و به حكم رسول خدا صلى الله عليه و آله از قلعه

ص: 21

فرود آمدند و دژها را تسليم كردند. قبيله اوس خدمتِ رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده و گفتند: يارسول اللَّه! بنى قريظه دوستانِ ماهستند، ايشان را به ما بسپار.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من حكمِ ايشان به سَعدبن معاذ كه بزرگ شماست سپردم و هرچه وى حكم كند، قبول است.

سعدبن معاذ گفت: اكنون وقتِ آن است كه سعد، آن چه حق است بگويد و از ملامتِ هيچ كس انديشه نكند.

پس قوم وى چون اين سخن بشنيدند، دانستند كه سعد، هيچ مداهنه (سهل انگارى) نكند و مراقبتِ هيچ كس نخواهد كرد.

... سعد گفت: حكم من در بنى قريظه آن است كه هر چه مردان جنگى و مُحارب هستند، جمله بكُشند و زنان و فرزندانِ ايشان برده گردانند و مالِ ايشان ميانِ مسلمانان قسمت كنند. چون وى اين سخن بگفت، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: اى سعد! حكمى كه تو در بنى قريظه كردى، مثل همان حكمى است كه در آسمان كردند.

ص: 22

پس فرمود تا در مدينه، خندقى آماده كردند و جهودان بنى قريظه را يك يك مى آوردند و گردن مى زدند و در آن خندق مى انداختند تا نهصد مرد از ايشان گردن بزدند و بكشتند.

و اول مالى كه در ميان مسلمانان قسمت كردند، مالِ بنى قريظه بود و رسول خدا صلى الله عليه و آله، خمسِ خاص خود را از آن مال گرفت. (1) 14

3- بيست وسوم ذى قعده: بنابه روايتى شهادت حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام در سال 202 ه ق. وروز زيارتى آن حضرت

بيست و سوم ذى قعده روز زيارتى حضرت رضا عليه السلام است. زيارت، پيش از آنكه با عقل كوته بين آدمى سنجيده شود، حكايت دل را بازگو مى كند. زائر اگر بداند و بشناسد چه كسى را زيارت مى كند، ديگر نمى پرسد: كجاست؟ پس


1- - سيرت رسول اللَّه، صص 382- 376. (با تصرف و تلخيص).

ص: 23

به راه مى افتد و همچون حضرت خضر عليه السلام به دنبال آب حيات و چون موسى عليه السلام در پى عبد صالح عليه السلام روان مى گردد.

زيارت، در لغت به معناى ديدار كردن و رفتن به مشاهد متبركه است.

زيارت اصطلاحى، يعنى حاضر شدن زائر نزد قبرى با آگاهى و شناخت از شخصيت كسى كه در آنجا به خاك سپرده شده است.

زيارت، يعنى به خانه امن معصوم پناه آوردن و فيض هاى بى شمارى را نصيب خود ساختن است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «به زودى پاره تن من در زمين خراسان دفن مى شود. هر غمناك و محزونى كه اورا زيارت كند، بدون شك خداوند غم واندوه اورا برطرف مى سازد ...»

4- بيست و پنجم ذى قعده: روز دَحْوُ الأرض

دحوالارض به معناى گستردگى خشكى برروى زمين

ص: 24

است. قبل از پيدايش خشكى، اطراف كره زمين را آب فراگرفته بود. در اين روز زمين از زير كعبه خشك شدن خود را آغاز كرد.

روز دحوالارض يكى از روزهايى مى باشد كه روزه دارى در آن مستحب است وطبق بيان امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام روزه اين روز ثواب 60 ماه روزه را دارد. سپس امام عليه السلام فرمود: در اين روز حضرت ابراهيم عليه السلام وحضرت عيسى بن مريم عليه السلام متولد شدند. (1) 15 در مناظره معروفى كه بين امام صادق عليه السلام و ابن ابى العوجاء اتفاق افتاد- طبق نقل مرحوم صاحب حدائق در ج 17 ص 390 كتاب حدائق الناضرة- حضرت چنين فرمودند: خداوند كعبه را دوهزار سال قبل از دحوالارض خلق كرد.


1- - مراسم سلار، ص 93؛ مسالك شهيد ثانى، ج 2 ص 77؛ جواهرالكلام، ج 17 ص 100؛ مدارك الأحكام، ج 6 ص 265.

ص: 25

ترجمه فرازهايى از دعاى اين روز:

خدايا! زمين را گستراندى، دانه را در لايه هاى تاريك زمين شكافتى، مرارت را از دوش بندگان برگرفتى، غم و اندوه را از دلها زدودى. عزيزا! در اين روز بزرگ و پرفضيلت كه نزد مؤمنان به امانتش نهادى، تو را به رحمت بى انتهايت سوگند مى دهم كه بر بنده صالحت محمد مصطفى و بر خاندانش پاكش درود بفرست واز گنجينه الطافت بارانى پايان نيافتنى برما بباران! و بر توبه اى خالص و بازگشتى نيكو به سوى خودت يارى مان كن. (1) 16***

5- بيست وپنجم ذى قعده: خروج پيامبر صلى الله عليه و آله از مدينه جهت حجةالوداع (10 ه ق)

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در ماه ذى قعده سال دهم هجرى قمرى به اهالى مدينه و قبيله هاى اطراف اعلام كرد كه آن حضرت


1- - مفاتيح الجنان، اعمال روز دحوالأرض.

ص: 26

قصد زيارت خانه خدا و برپايى مراسم حج را دارد. به همين جهت، تعداد بسيارى از مسلمانان به همراه آن حضرت عازم مكه شدند. پيامبر صلى الله عليه و آله در روز 25 ذى قعده سال دهم هجرى قمرى از مدينه حركت نمود و در مكانى به نام ذوالحليفه احرام بست. تمام همسران آن حضرت و يگانه دختر گراميش، حضرت فاطمه عليها السلام در اين سفر همراه پيامبر صلى الله عليه و آله بودند. حضرت على عليه السلام نيز پس از مأموريت جهادى و تبليغى در منطقه يمن، به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله در مراسم بزرگ حجةالوداع حضور يافت. از آن جا كه اين حج آخرين حج پيامبر صلى الله عليه و آله بود به حجةالوداع مشهور گرديد. پس از پايان مراسم حجةالوداع، پيامبر صلى الله عليه و آله هنگام بازگشت به مدينه، در مكانى به نام غدير خم، در اجتماع يكصدهزار نفرى، حضرت على عليه السلام را به فرمان خداوند متعال به جانشينى خود منصوب فرمود و همگان با اميرالمؤمنين على عليه السلام بيعت كردند.

ص: 27

6- بيست وپنجم ذى قعده: سالروز هجرت حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام از مدينه به سوى خراسان در سال 200 ه. ق.

ابو الحسن على بن موسى عليه السلام ملقب به «رضا» امام هشتم از ائمه اثنى عشر عليهم السلام و دهمين معصوم از چهارده معصوم عليهم السلام است.

سال تولد آن حضرت را 148 و 153 ه. ق. ذكر كرده اند و مشهور آن است كه روز تولد آن حضرت يازدهم ذوالقعده بوده است.

پس از آنكه محمد امين در بغداد كشته شد و خلافت در خراسان بر مأمون مسلم گرديد، مأمون تصميم گرفت تا به گونه اى از وجود حضرت امام رضا عليه السلام به نفع تثبيت حكومت خود بهره گيرد و از سوى ديگر ايشان را تحت كنترل قرار دهد. از اين رو كس فرستاد و آن حضرت را از مدينه به خراسان فرا خواند.

ذكر اين نكته حائز اهميت است كه فضل و مأمون با شمّ

ص: 28

سياسى خود از مشاهده اوضاع نابسامان شهرهاى مهم و شورش مردم (مانند قيام ابوالسرايا در كوفه و علوى ديگر در يمن) به اين مطلب پى برده بودند و مى خواستند با انتخاب فرد برجسته و ممتازى از خاندان حضرت على عليه السلام به ولايتعهدى، رضايت مردم را به خود جلب كنند و پايه هاى خلافت مأمون را مستحكم سازند به همين جهت مأمون در سال 200 ه. ق. بنا به گفته طبرى، رجاءبن ابى الضحّاك و فرناس خادم (در بعضى روايات شيعه ياسر خادم) را به مدينه فرستاد تا على بن موسى بن جعفر عليه السلام و محمد بن جعفر عموى حضرت رضا عليه السلام را به خراسان ببرند.

رجاء بن ابى الضحاك، از خويشان نزديك فضل بن سهل بود و همين امر شايد مؤيد اين مطلب باشد كه فضل بن سهل در كار ولايتعهدى حضرت رضا عليه السلام دخالت داشته است.

در روايات شيعه آمده است كه مأمون به حضرت رضا نوشت تا از راه بصره و اهواز و فارس به خراسان برود نه از

ص: 29

راه كوفه و قم و دليل اين امر را كثرت شيعيان در كوفه و قم ذكر كرده اند، زيرا مأمون مى ترسيد كه شيعيان كوفه و قم به دور آن حضرت جمع شوند. اين مؤيد آن است كه عامل فراخواندن حضرت رضا به خراسان عاملى سياسى بوده است و مأمون مى ترسيده است كه كثرت شيعيان در كوفه يا قم سبب شود كه آن حضرت به خلافت برسد و رشته كار بكلى از دست مأمون خارج گردد.

شخصيت ملكوتى و مقام شامخ علمى و زهد و اخلاق حضرت رضا عليه السلام و اعتقاد شيعيان به او سبب شد كه نه تنها در مدينه بلكه در سراسر دنياى اسلام به عنوان بزرگترين و محبوبترين فرد خاندان رسول اكرم صلى الله عليه و آله مورد قبول عامه باشد و مسلمانان او را بزرگترين پيشواى دين بشناسند و نامش را با صلوات و تقديس ببرند. بيست و چند سال بيش نداشت كه در مسجد رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به فتوى مى نشست. علمش بى كران و رفتارش پيامبرگونه و حلم و رأفت و احسانش شامل خاص و عام مى گرديد.

ص: 30

در روايت آمده است كه چون مأمون از امام عليه السلام خواست تا به خراسان بيايد. آن حضرت براى وداع با قبر پيامبر صلى الله عليه و آله داخل مسجد شد و مكرر با قبر آن حضرت وداع مى كرد و بيرون مى آمد و دوباره برمى گشت؛ در حالى كه صداى آن حضرت به گريه بلند بود ...

جماعتى از اصحاب حضرت امام رضا عليه السلام چنين نقل مى كنند كه حضرت فرمود: زمانى كه مى خواستم از مدينه بيرون بيايم و به سوى خراسان حركت كنم، اهل و عيال خود را جمع كردم و به ايشان دستور دادم كه بر من گريه كنند، تا صداى گريه ايشان را بشنوم.

*** 7- بيست و نهم ذى قعده: شهادت امام محمدتقى عليه السلام (220 ق)

اشاره

حضرت امام محمدتقى عليه السلام بنابر قول مشهور در 19 رمضان 195 قمرى در مدينه ديده به جهان گشود و در آخر ذيقعده سال 220 قمرى در سن بيست و پنج سالگى بر اثر

ص: 31

زهرى كه به دستور معتصم عباسى، توسط ام الفضل همسر آن حضرت (دختر مأمون) به او خورانده شد در بغداد به شهادت رسيد و در كنار مرقد منور جد گراميش، حضرت امام موسى كاظم عليه السلام در كاظمين مدفون گرديد. آن حضرت در سن هشت سالگى به امامت رسيد و هفده سال امامت نمود و به هنگام شهادت در 25 سالگى، جوان ترين امام بود.

امامت حضرت با حكومت دو طاغوت زمان، مأمون و معتصم عباسى همزمان بوده است. شهادت زود هنگام آن حضرت، گوياى اين نكته است كه فعاليت هاى امام جواد در پاسدارى از فرهنگ و ارزش هاى اسلامى تا چه اندازه براى حكومت هاى جور و ستم، خطر آفرين بوده است.

سخنان برگزيده

1. امام جواد عليه السلام:

الثِّقَةُ بِاللَّهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ و سُلَّمٌ إلى كُلِّ عالٍ؛ (1) 17


1- . همان، ج 78، ص 364.

ص: 32

اعتماد به خدا بهاى هر چيز گران بها است، و نردبانى به سوى هر بلندايى.

2. امام جواد عليه السلام:

القَصدُ إلَى اللَّهِ تَعالى بِالقُلُوبِ، أبلَغُ مِن إِتعابِ الجَوارِحِ بِالأعمالِ؛ (1) 18

به دل آهنگ خدا داشتن برتر است تا خسته كردن جوارح به عبادت.

3. امام جواد عليه السلام:

إظهارُ الشَّي ءِ قَبلَ أن يُستَحكَمَ مَفسَدَةٌ لَهُ؛ (2) 19

آشكار كردن چيزى پيش از استوار شدن، مايه تباهى آن است.

4. امام جواد عليه السلام:

المُؤمِنُ يَحتاجُ إلى تَوفِيقٍ مِنَ اللَّهِ و واعِظٍ مِن نَفسِهِ و قَبولٍ مِمَّن يَنصَحُهُ؛ (3) 20

مؤمن به توفيق از جانب خدا، پند دهنده اى از درون


1- . بحار الأنوار، ج 78، ص 364.
2- . تحف العقول، ص 457.
3- . همان، ص 457.

ص: 33

خويش و پذيرش خيرخواهىِ آن كه خيرخواه اوست، نيازمند است.

5. امام جواد عليه السلام:

مُلاقاةُ الإخوانِ نُشرَةٌ و تَلقيحٌ لِلعَقلِ و إن كانَ نَزراً قَليلًا؛ (1) 21

ديدار برادران مايه سلامتى و رشد عقل است؛ اگرچه بسيار اندك باشد.

6. امام جواد عليه السلام:

مَنِ انقَادَ إلَى الطُّمأ نينَةِ قَبلَ الخُبْرَةِ فَقَد عَرَضَ نَفسَهُ لِلهَلَكَةِ و العاقِبَةِ المُتعِبَةِ؛ (2) 22

هر كه پيش از آزمودن، به كسى اطمينان كند، خود را در معرض هلاكت و فرجامى رنج آور قرار داده است.

7. امام جواد عليه السلام:

لا يَضُرُّكَ سَخَطُمَن رِضاهُ الجَورُ؛ (3) 23

خشم كسى كه خشنودى اش ستم گرى است، به تو زيان نمى رساند.


1- . الأمالى، مفيد، ص 329.
2- . بحار الأنوار، ج 78، ص 364.
3- . همان، ج 75، ص 380.

ص: 34

8. امام جواد عليه السلام:

غِنَى المُؤمِنِ غِناهُ عَنِ النّاسِ؛ (1) 24

توان گرى مؤمن در بى نيازى از مردم است.

9. امام جواد عليه السلام:

قَد عاداكَ مَن سَتَرَعَنكَ الرُّشدَ اتِّباعاً لِما تَهواهُ؛ (2) 25

آن كه براى پيروى از هوس تو، راه پيشرفت را از تو پنهان كند، با تو دشمنى كرده است.

10. امام جواد عليه السلام:

الأيامُ تَهتِكُ لَكَ الأمرَ عَنِ الأسرارِ الكامِنَةِ؛ (3) 26

روزگار رازهاى نهان را بر تو آشكار مى كند.

8- يكم ذى حجه: ازدواج امام على عليه السلام با حضرت زهرا عليها السلام (2 ق)

اشاره

خواستگاران بسيارى از چهره هاى مهم و معروف صدر


1- . همان، ص 109.
2- . بحار الأنوار، ج 78، ص 364.
3- . همان، ص 365.

ص: 35

اسلام، حضرت زهرا عليها السلام را براى همسرى خود، از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خواستگارى كردند. اما پيامبر صلى الله عليه و آله به هيچ يك از آنان پاسخ مثبت نداد. تا اين كه امام على عليه السلام به محضر پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و خواستگارى نمود. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: يا على! پيش از تو كسانى از فاطمه خواستگارى كرده اند و او از همه، اظهار كراهت كرده است. اما تو منتظر باش تا برگردم.

رسول خدا به اتاق حضرت زهرا عليها السلام رفت و فرمود: فاطمه جان، على بن ابى طالب كسى است كه قرابت و فضل و اسلام او را شناخته اى. من از پروردگارم خواسته ام، تو را به بهترين و محبوب ترين خلقش تزويج كند. حال، على از تو خواستگارى مى كند. نظرت چيست؟ فاطمه عليها السلام ساكت شد، ولى روى برنگردانيد و پيامبر صلى الله عليه و آله در قيافه فاطمه عليها السلام، نارضايتى احساس نكرد. آن گاه حضرت به پا خاست و فرمود: اللَّه اكبر، سكوت فاطمه حاكى از رضايت اوست. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و گفت: اى رسول خدا! فاطمه را به على تزويج كن. خدا، فاطمه را براى على و على را براى

ص: 36

فاطمه پسنديده است. آن گاه آن حضرت فاطمه عليها السلام، را به على عليه السلام تزويج كرد. بعد از تهيه مقدمات، آن دو بزرگوار با هم ازدواج كردند. پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره فرموده است: «من فاطمه را به ازدواج على عليه السلام در نياوردم، مگر آن هنگام كه خدا، آن را به من فرمان داد. بدين ترتيب، نور به نور رسيد و صديقه طاهره به منزل حضرت على عليه السلام قدم گذاشت تا از آن وصلت مبارك، دو سيد جوانان اهل بهشت و زينَبين و پس از آنان ائمه اطهار و راهنمايان توحيد، قدم به دنيا گذارند و ظلمت جهان را منور فرمايند».

سخنان برگزيده

1.

عن جابربن عبداللَّه أنّه قال: لمّا زوّج رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله فاطمةَ مِنْ عَليّ عليهما السلام أتاهُ ناسٌ مِنْ قُرَيشٍ فقالوا: إنّك قدْ زوّجتَ فاطمَةَ مِنْ عَلِيٍّ بمهر خسيسٍ فقال رسولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله: مَا أنَا زَوَّجْتُ عَليّاً، ولكنَّ اللَّهَ زوّجَهُ بِها ... (1) 27


1- . من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 401؛ امالى شيخ طوسى، ص 257

ص: 37

جابر گفت: هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله حضرت فاطمه عليها السلام را به ازدواج حضرت على عليه السلام درآورد، گروهى از قريش نزد آن حضرت آمدند و چنين گفتند: فاطمه را با مهريه اى كم به عقد على درآوردى؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من او را براى على عقد نبستم، خداوند، بين على و فاطمه عقد ازدواج بست.

2. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:

هَبَطَ عَلَيَّ جَبْرَئيلُ فقالَ: يا مُحَمَّدُ إنَّ اللَّهَ تعالى يَقولُ: لَوْ لَمْ أخْلُقْ عَليّاً ما كانَ لفاطِمَةَ كُفْوٌ مِنْ وُلْدِ آدَمَ وَمِنْ ذرّيّتِهِ؛ (1) 28

جبرئيل بر من نازل شد و گفت: اى محمّد صلى الله عليه و آله! خداى تعالى مى گويد: اگر من على را خلق نمى كردم هرگز در ميان آدم و فرزندانش براى فاطمه همتايى نبود.

3. امام صادق عليه السلام:

لَولا أنَّ اللَّهَ خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ لِفاطِمَةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلَى ظَهرِ الأرضِ؛ (2) 29


1- . الكافي، ج 1، ص 460.
2- . الكافي، ج 1، ص 461.

ص: 38

اگر خداوند اميرمؤمنان را براى فاطمه نمى آفريد، در زمين همتايى براى او نبود.

9- سوم ذى حجه: ورود پيامبرخدا صلى الله عليه و آله به مكه در سفر حجة الوداع

رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز 25 ذى قعده سال دهم هجرى قمرى از مدينه حركت نمود. در اين سفر دخترگراميش، حضرت فاطمه عليها السلام همراه پيامبر صلى الله عليه و آله بودند. حضرت على عليه السلام نيز پس از مأموريت جهادى و تبليغى در منطقه يمن، به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله در مراسم بزرگ حجةالوداع حضور يافت.

از آن جا كه اين حج آخرين حج پيامبر صلى الله عليه و آله بود به حجةالوداع مشهور گرديد.

سفر رسول خدا صلى الله عليه و آله حدود نُه روز به طول انجاميد و در روز سوم ذى حجه سال دهم هجرت، آن حضرت وارد شهر مكه شدند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگامى كه داخل مكه مى شد و خانه خدا

ص: 39

را مشاهده مى كرد، دستهاى مباركش را به طرف آسمان بلند مى نمود و تكبير مى گفت، آنگاه اين دعا را مى خواند: «أللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلامُ، وَمِنْكَ السَّلامُ، فَحَيِّنا رَبَّنا بِالسَّلامِ، أَللَّهُمّ زِدْهذا البَيْتَ تَشْرِيفاً وَتَعْظِيماً ...» (1) 30

10- ششم ذى حجه: شهادت زائران خانه خدا در حرم امن الهى 11 مرداد سال 1366 شمسى

آسمان را در مشت هايشان گره كردند تا مرگ را با نفس هايشان بر مشركين پرتاب كنند و برائت بجويند از مشركين، از شيطان و از هر چه بوى نفرت دارد.

آمده بودند تا گرد كعبه عشق طواف كنند. آمده بودند كه جان بشويند در چشمه هاى روشن زمزم. آمده بودند زلال شوند. گرداگرد حرم، اللَّه را فرياد بزنند و به ربوبيت او بار ديگر اعتراف كنند. و جان خسته خويش را در نورانيت


1- - سنن بيهقى، ج 5، ص 73.

ص: 40

محض او غسل دهند.

آمده بودند بر هرچه شيطان وسوسه است، سنگ بياندازند.

آرى، آمدند و فرياد بر آوردند بر سر هرچه شرك. و برائت خويش را از تمام مشركان اعلام كردند.

زائران حق، به حق پيوستند. پروانه سان به گرد شمع حق سوختند و آتش گرفتند و شعله شعله از روشنان حق، نور گرفتند.

زائران مظلوم شهر مكه در خون عشق غلطيدند و بهاى عشق را چه زيبا پرداختند.

بهشت جاودان خدا، منزلگاه هميشه آنان باد.

11- هفتم ذى حجه: شهادت حضرت امام باقر عليه السلام (114 ق)

اشاره

حضرت امام محمدباقر عليه السلام در هفتم ذى الحجه سال صد و چهارده هجرى قمرى به دست هشام بن عبدالملك اموى

ص: 41

در مدينه مسموم گرديد و در قبرستان بقيع در كنار امام حسن مجتبى عليه السلام و امام سجاد عليه السلام به خاك سپرده شد. آن حضرت به هنگام شهادت، پنجاه و هفت سال داشت و از امامت ايشان، در حدود بيست سال مى گذشت. در دوران امامت آن حضرت، فرصتهايى براى نهضت فكرى به دست آمده بود كه امام باقر عليه السلام كمال استفاده را در جهت تربيت شاگرد و استحكام و گسترش تشيع و انقلاب فرهنگى نمود. امام باقر عليه السلام در فرصت كوتاه و مناسبى كه به دست آمده بود، يكسره به تعليم و نشر علوم اسلامى پرداخت و پايه هاى يك مركز بزرگ علمى را كه مملو از دانش پژوهان برجسته بود، پى ريزى كرد. اين موقعيت حساس، سرفصل بزرگى در تاريخ تمدن اسلامى گشود و در رشد اسلام در دوره هاى بعد، تأثير فراوانى گذاشت.

سخنان برگزيده

1. امام باقر عليه السلام:

مَن لَم يَجعَل لَهُ مِن نَفسِهِ واعِظاً فَإنَ

ص: 42

مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنِيَ عَنهُ شَيئاً؛ (1) 31

كسى كه واعظى درونى نداشته باشد، موعظه هاى مردم سودى به او نمى رساند.

2. امام باقر عليه السلام:

ما شِيعَتُنا إلّامَنِ اتَّقَى اللَّهَ و أطاعَهُ؛ (2) 32

شيعه ما، تنها، كسى است كه تقوا پيشه و مطيع خداوند باشد.

3. امام باقر عليه السلام:

سُدَّ سَبيلَ العُجبِ بِمَعرِفَةِ النَّفسِ؛ (3) 33

راه خود پسندى را با خودشناسى ببند.

4. امام باقر عليه السلام:

إنَّ مِن رَوحِ اللَّهِ ثَلاثَةً: التَّهَجُّدَ بِاللَّيلِ و إفطارَ الصّائمِ و لِقاءَ الإخوانِ؛ (4) 34

سه چيز نشانه رحمت خدا است: عبادت شبانه، افطار دادن به روزه دار، ديدار با برادران.

5. امام باقر عليه السلام:

رَبِّ أَصلِح لِي جَماعَةَ إخوَتي و


1- . همان، ج 78، ص 173.
2- . تحف العقول، ص 295.
3- . همان، ص 286.
4- . الأمالى، طوسى، ص 172.

ص: 43

أخواتى و مُحِبِّيَّ، فَإنَّ صَلاحَهُم صَلاحِي؛ (1) 35

خدايا! همه برادران و خواهرانم و دوستدارانم را اصلاح فرما، كه صلاح ايشان صلاح من است.

6. امام باقر عليه السلام:

تَزَيَّنْ للَّهِ بِالصِّدقِ فِي الأعمالِ؛ (2) 36

با راست كردارى، خود را براى خداوند بياراى.

7. امام باقر عليه السلام:

إنَّ حَديثَنا يُحيِي القُلُوبَ؛ (3) 37

سخن ما دل ها را زنده مى كند.

8. امام باقر عليه السلام:

مَن كانَ ظاهِرُهُ أرجَحَ مِن باطِنِهِ خَفَّ ميزانُهُ؛ (4) 38

هركس ظاهرش بهتر از باطنش باشد، ترازويش سبك آيد.

9. امام باقر عليه السلام:

اطلُب بَقاءَ العِزِّ بِإماتَةِ الطَّمَعِ؛ (5) 39


1- . قرب الإسناد، ص 18.
2- . بحار الأنوار، ج 78، ص 164.
3- . همان، ج 2، ص 155.
4- . مشكاة الأنوار، ص 554.
5- . تحف العقول، ص 286.

ص: 44

پايدارى عزّت را با ميراندن طمع بجوى.

10. امام باقر عليه السلام:

إنَّ أشَدَّ النّاسِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ عَبدٌ وَصَفَ عَدلًا ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ؛ (1) 40

حسرت مندترين مردم در روز قيامت، بنده اى است كه سخن از عدالت گويد و با ديگران خلاف آن عمل كند.

11. امام باقر عليه السلام:

الصَّلاةُ تَثبيتٌ لِلإخلاصِ تَنزيهٌ عَنِ الِكبرِ؛ (2) 41

نماز موجب استوارى اخلاص و دورى از كبر است.

12- هشتم ذى حجه: حركت امام حسين عليه السلام از مكه به سوى عراق (60 ق)

امام حسين عليه السلام در پى خوددارى از بيعت با يزيد بن معاويه، مكه را به قصد كوفه در عراق ترك كرد. آن حضرت، چهار ماه قبل از آن، از مدينه زادگاه و محل زندگى


1- . بحار الأنوار، ج 78، ص 179.
2- . الأمالى، طوسى، ص 296.

ص: 45

خود به همراه جمعى از خاندانش به مكه آمده بود. در مدتى كه امام حسين عليه السلام در مكه بود، با استفاده از حضور تعداد زيادى از زائران خانه خدا در اين شهر، توانست گروه بسيارى از مسلمانان را از ظلم و فساد حكومت يزيد بن معاويه آگاه كند. در عين حال، به دليل دعوت هاى مكرر مردم كوفه از امام و همچنين توطئه ترور ايشان در مكه توسط عاملان حكومت يزيد، آن حضرت رهسپار كوفه شد. ضمن آنكه ترك مكه در هشتم ذى الحجه كه از ايام حج است، موجب جلب توجه بيشتر همگان به مخالفت امام با حكومت جابرانه يزيد گرديد.

13- نهم ذى حجه: روز عرفه، روز نيايش

اشاره

روز نهم ذى الحجه به عنوان روز عرفه از اعياد بزرگ اسلامى به شمار مى رود؛ اگرچه به اسم عيد ناميده نشده است. در اين روز خداوند تبارك و تعالى بندگان خود را به

ص: 46

عبادت و اطاعت خود فراخوانده، و سفره جود و احسان خود را براى بندگان خود گسترانده است. شيطان در اين روز خوار وحقير وخشمناك است. ازظهرروزنهم ماه ذى الحجه، زائران خانه خدا در صحراى عرفات وقوف مى كنند و براى اين وقوف، فضايل بسيارى ذكر شده است. در غروب اين روز، زائران، از عرفات به مشعرالحرام مى روند و خود را براى ساير مناسك پرشكوه حج آماده مى كنند. روز عرفه، روز دعا و راز و نياز با خداوند است و خواندن دعاى عرفه در آن، بسيار فضيلت دارد. دعاى عرفه امام حسين عليه السلام در اين روز از شهرت فراوانى برخوردار است.

گزيده احاديث

1. پيامبر صلى الله عليه و آله:

ما مِن يَومٍ أكثَرَ أن يُعتِقَ اللَّهُ فِيهِ عَبداً مِنَ النّارِ مِن يَومِ عَرَفَةَ؛ (1) 42

خداوند در هيچ روزى به اندازه روز عرفه، بندگان را از


1- . صحيح مسلم، ج 4، ص 107.

ص: 47

آتش دوزخ نمى رهاند.

2. پيامبر صلى الله عليه و آله:

إنَّ اللَّهَ يُباهِي مَلائِكَتَهُ عَشِيَّةَ عَرَفةَ بِأهلِ عَرَفَةَ فَيَقولُ: انظُروا إلى عِبادي أتَوني شُعثاً غُبراً؛ (1) 43

خداوند در غروب عرفه نزد فرشتگانش به اهل عرفه مى بالد و مى گويد: «بندگانم را بنگريد! ژوليده و غبار آلود، نزد من آمده اند.»

3. پيامبر صلى الله عليه و آله:

أعظَمُ أهلِ عَرَفاتٍ جُرماً مَنِ انصَرَفَ و هُوَ يَظُنُّ أنَّهُ لَن يُغفَرَ لَهُ؛ (2) 44

گناه كارترين فرد در عرفات كسى است كه از آن جا باز گردد در حالى كه گمان مى برد آمرزيده نخواهد شد.

4. امام على عليه السلام:

مِنَ الذُّنوبِ ذُنوبٌ لا تُغفَرُ إلّا بِعَرَفَاتٍ؛ (3) 45

برخى از گناهان جز در عرفات بخشوده نمى شوند.


1- . مسند أحمد، ج 2، ص 224.
2- . بحار الأنوار، ج 99، ص 248.
3- . دعائم الاسلام، ج 1، ص 294.

ص: 48

5. امام صادق عليه السلام:

تَخَيَّر لِنَفسِكَ مِنَ الدُّعاءِ ما أحبَبتَ واجْتَهِد، فإنَّهُ (يَومَ عَرَفَة) يَومُ دُعاءٍ و مَسألَةٍ؛ (1) 46

هر چه مى خواهى براى خود دعا بخوان و در دعا كردن بكوش كه آن روز روز عرفه روز دعا و درخواست است.

14- نهم ذى حجه: شهادت حضرت مسلم و هانى بن عروه (60 ق)

مسلم بن عقيل كه از شخصيتهاى برجسته و با تقواى زمان خود به شمار مى رفت، براى ارزيابى ميزان وفادارى مردم كوفه به امام حسين عليه السلام به اين شهر رفته بود؛ زيرا مردم كوفه، طىِ هزاران نامه، از امام حسين عليه السلام براى رفتن به اين شهر و قيام عليه حكومت ستمگر يزيد بن معاويه، دعوت كرده بودند. مردم كوفه، اگرچه در ابتدا به گرمى از مسلم بن عقيل استقبال كردند، اما هنگامى كه عبيداللَّه بن زياد كه مردى


1- . التهذيب الأحكام، ج 5، ص 182.

ص: 49

سنگدل و بى رحم بود بر كوفه حاكم شد، كوفيان، فريب وعده هاى دروغين او را خوردند و به دليل ترس و جهل، دست از حمايت امام حسين عليه السلام كشيدند و مسلم را تنها گذاشتند. در پىِ آن، مسلم به دست عُمّال ابن زياد گرفتار آمد و به دستور آن حاكم پليد، فرستاده امام حسين عليه السلام را از بالاى دارُ الاماره به پايين انداختند و او را به شهادت رساندند.

15- دهم ذى حجه: عيد قربان

اشاره

حضرت ابراهيم عليه السلام در خواب، ذبح فرزندش را مى بيند و پس از سه بار، اين موضوع را با پسرش حضرت اسماعيل عليه السلام مطرح مى كند. اسماعيل اين دستور الهى را با آغوش باز مى پذيرد و خود را براى اجراى آن آماده مى سازد. پس از مهيا شدن ابراهيم و اسماعيل براى انجام فرمان خداوند، از جانب پروردگار، قوچى جهت قربانى فرستاده مى شود و اين پدر و پسر از آزمايش الهى، سربلند

ص: 50

بيرون مى آيند. از آن پس روز دهم ذيحجه به

عيد قربان

نام گذارى شده است و اين عيد يكى از اعياد بزرگ اسلامى است.

احاديث برگزيده

1. پيامبر صلى الله عليه و آله:

يُغفَرُ لِصاحِبِ الأضحِيَّةِ عِندَ أوَّلِ قَطرَةٍ تَقطُرُ مِن دَمِها؛ (1) 47

با ريختن اوّلين قطره خون قربانى به زمين، صاحب قربانى آمرزيده مى شود.

2. پيامبر صلى الله عليه و آله:

إنَّما جَعَلَ اللَّهُ الأضحى لِشَبْعِ مَساكِينِكُم مِنَ اللَّحمِ فَأطعِمُوهُم؛ (2) 48

خداوند عيدقربان را بر پا نهاد تا مستمندان شما از گوشت سير شوند؛ پس از گوشت قربانى به ايشان بخورانيد.

3. پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن صَدَقَت نِيَّتُهُ، كانَت أوّلُ قَطرَةٍ لَهُ


1- . كتاب من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 214.
2- . ثواب الأعمال، ص 59.

ص: 51

كَفّارَةً لِكُلِّ ذَنبٍ؛ (1) 49

هر كس نيّتش صادق باشد، اوّلين قطره از خون قربانى اش، كفّاره همه گناهان او است.

4. امام باقر عليه السلام:

انَّ اللَّهَ يُحِبُّ هِراقَةَ الدِّماءِ وَإطعامَ الطَّعامِ؛ (2) 50

خداوند قربانى كردن و اطعام كردن را دوست دارد.

5. امام سجّاد عليه السلام:

إذا ذَبَحَ الحاجُ كانَ فِداهُ مِنَ النّارِ؛ (3) 51

قربانى كردن حاجى، فديه او در برابر آتش خواهد بود.

16- پانزدهم ذى حجه: ولادت امام هادى عليه السلام (212 ق)

اشاره

امام هادى عليه السلام دهمين چراغ فروزان هدايت، در نيمه ذى حجّه سال 212 ق در قريه اى در نزديكى مدينه به دنيا آمد.


1- . دعائم الاسلام، ج 1، ص 148.
2- . المحاسن، ج 2، ص 143.
3- . بحار الأنوار، ج 99، ص 288.

ص: 52

مادرش سَمانه معروف به سيّده و مكنّى به امُّ الْفَضْل است.

ابوالحسن ثالث كنيه حضرت و هادى، نقى، مرتضى، فقيه، امين و متوكل، از القاب آن امام هستند. مُعتصِم، واثق، متوكل، مُنتَصر، مُستَعين و مُعتزّ از خلفاى دوران حيات امام هادى عليه السلام بوده اند. در تاريخ براى آن حضرت پنج فرزند ذكر شده است. امام هادى عليه السلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در سن هشت سالگى به امامت رسيد و عهده دار ولايت مسلمانان گرديد. آن حضرت در همان دوران خردسالى، آن چنان از علم و هوشيارى و كمالات فوق العاده اى برخوردار بود كه اطرافيان را حيران مى نمود.

امام دهم، به منظور انتشار مكتب تشيع به تربيت شاگردان بسيارى پرداخت كه حضرت عبدالعظيم حَسَنى، ابن سِكّيت اهوازى، ابوهاشم جعفرى، جعفر بن سهل و اسماعيل بن مهران از آن جمله اند. همچنين آن حضرت در تحكيم و استوارى فقه و عقايد و فرهنگ تشيع، همت جدى و گسترده نمود.

ص: 53

1. عبد اللَّه بن المبارك:

و كانَ

الإمامُ الهادي عليه السلام

أطيَبَ النّاسِ بَهجَةً و أصدَقَهُم لَهجَةً؛ (1) 52

امام هادى خوش روترين و راست گوترين مردم بود.

2. نادِر الخادِم:

كانَ أبوالحَسنِ

الهادي عليه السلام

إذا أَكَلَ أحدُنا لايَستَحدِثُهُ حَتّى يَفرُغَ مِن طَعامِهِ؛ (2) 53

زمانى كه يكى از ما غذا مى خورد، امام هادى عليه السلام كسى از ما را به سخن وا نمى داشت تا از غذا خوردن فراغت يابد.

احاديث برگزيده

1. امام هادى عليه السلام:

مَن جَمَعَ لَكَ وُدَّهُ و رَأيَهُ فَاجمَعْ لَهُ طاعَتَكَ؛ (3) 54

هر كس نهايت دوستى و رأى نيكش را به تو عرضه كرد، تو نيز نهايت فرمانبرى ات را به او ابراز كن.


1- . مناقب آل أبى طالب، ج 3، ص 338.
2- . وسائل الشيعه، ج 24، ص 267.
3- . تحف العقول، ص 483.

ص: 54

2. امام هادى عليه السلام:

اذكُر حَسَراتِ التَّفريطِ بِأخذ تَقديمِ الحَزمِ؛ (1) 55

حسرت كوتاهى كردن را با پيشه كردن دورانديشى، ياد كن.

3. امام هادى عليه السلام:

مَن أَطاعَ اللَّهَ لَم يُبالِ سَخَطَ المَخلُوقِينَ؛ (2) 56

كسى كه از خدا اطاعت مى كند، از خشم مردم باكى ندارد.

4. امام هادى عليه السلام:

الغِنى قِلَّةُ تَمَنّيكَ وَالرِّضا بِما يَكفيكَ؛ (3) 57

توانگرى، كمىِ آرزو و رضايت به چيزى است كه تو را بسنده است.

5. امام هادى عليه السلام:

مَن هانَت عَلَيهِ نَفسُهُ فَلاتَأمَن شَرَّهُ؛ (4) 58


1- . بحار الأنوار، ج 78، ص 370.
2- . همان، ج 71، ص 182.
3- . بحار الأنوار، ج 75، ص 109.
4- . تحف العقول، ص 483.

ص: 55

از شرّ كسى كه خودش را سبك شمارد ايمن مباش.

6. امام هادى عليه السلام:

لاتَطلُب الصَّفا مِمَّن كَدرتَ عَلَيهِ و لَا الوَفاءَ لِمَن غَدَرتَ بِهِ؛ (1) 59

از كسى كه رابطه ات را با او گسسته اى صميميّت مخواه و از كسى كه به او وفا نكرده اى، وفا طلب مكن.

7. امام هادى عليه السلام:

إذا حَلَلتَ مِن أخيكَ في مَحَلِّ الثِّقَةِ فَاعدِلْ عَنِ المَلَقِ إلى حُسنِ النِّيَّةِ؛ (2) 60

هرگاه به برادرت اعتماد كردى، به جاى مدح و ثنا در ظاهر نيّتت را در باطن نيكو كن.

8. امام هادى عليه السلام:

العُجبُ صارِفٌ عَن طَلَبِ العِلمِ، داعٍ إلَى الغَمطِ والجَهلِ؛ (3) 61

خودپسندى، آدمى را از دانش جويى باز مى دارد و به ناسپاسى وانكار حق مى خواند.


1- . بحار الأنوار، ج 78، ص 37.
2- . همان، ص 369.
3- . همان، ج 72، ص 199.

ص: 56

9. امام هادى عليه السلام:

الهَزءُ فُكاهَةُ السُّفَهاءِ وصِناعَةُ الجُهّالِ؛ (1) 62

ريشخند كردن، شوخى كم خردان و كردار نادانان است..

10. امام هادى عليه السلام:

السَّهَرُ الَذُّ لِلمَنامِ وَ الجُوعُ يَزيدُ في طيبِ الطَّعامِ؛ (2) 63

شب بيدارى، خواب را لذّت بخش تر و گرسنگى، خوراك را گواراتر مى كند.

17- هيجدهم ذى حجه: عيد سعيد غدير خم

اشاره

پيامبر گرامى اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله هنگام بازگشت از آخرين سفر حج خود، به امر خداوند، حضرت على عليه السلام را به عنوان جانشين و وصى خود به مسلمانان معرفى نمود.

اهميّت انتخاب امام على عليه السلام به جانشينى پيامبر اسلام به


1- . همان، ج 75، ص 147.
2- . أعلام الدّين، ص 311.

ص: 57

حدى است كه خداوند، انجام اين كار عظيم را، انجام كامل رسالتِ پيامبر صلى الله عليه و آله عنوان نموده است. اين مراسم در مكانى به نام غدير خم، واقع در مسير مكه به مدينه برگزار شد.

مسلمانان حاضر در غدير خم كه شمار آنان به ده ها هزار نفر مى رسيد، پس از اين انتخاب، با شور و اشتياق بسيار، با امام على عليه السلام بيعت كردند. خداوند، انتخاب امام على عليه السلام را اكمال دين و اتمام نعمتها عنوان كرده و دين اسلام را براى امت برگزيد. با تمام سفارشى كه پيامبر اسلام به جانشينى امام على عليه السلام نمود، ولى پس از رحلت ايشان، برخى از مهاجران و انصار، ولايت ايشان را نپذيرفته و ابوبكر بن ابى قحافه را به خلافت برگزيدند. عيد غدير از بزرگ ترين اعياد اسلامى و عيد آل محمد صلى الله عليه و آله است. غسل، روزه دارى و زيارت حضرت اميرمؤمنان عليه السلام از اعمال اين روز است.

احاديث برگزيده

1. پيامبر صلى الله عليه و آله:

ياعلِيُّ! لَولا أنتَ وشيعَتُكَ ما قامَ

ص: 58

للَّهِ دِيِنٌ؛ (1) 64

اى على! اگر تو و شيعيانت نبوديد، دينى براى خدا پابرجا نمى ماند.

2. پيامبر صلى الله عليه و آله:

يا علِيُّ! أنتَ العَلَمُ لِهذِهِ الامَّةِ مَن احَبَّكَ فازَ و مَن أبغَضَكَ هَلَكَ؛ (2) 65

اى على! تونشان هدايت اين امّتى؛ هركه تو را دوست بدارد، رستگار شود و هر كه تو را دشمن بدارد، به هلاك افتد.

3. پيامبر صلى الله عليه و آله:

ولايَةُ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ وِلايَةُ اللَّهِ و حُبُّهُ عِبادَةُ اللَّهِ وَ اتِّباعُهُ فَريضَةٌ مِنَ اللَّهِ؛ (3) 66

ولايت على بن ابى طالب عليه السلام ولايت خدا، و محبّت او عبادت خدا و پيروى از او فريضه اى از جانب خدا است.

4. پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ؛ (4) 67


1- . بحار الأنوار، ج 39، ص 307.
2- . بشارة المصطفى، ص 180.
3- . همان، ص 16.
4- . الغدير، ج 1، ص 196.

ص: 59

هر كه من مولاى اويم پس على مولاى او است.

5. پيامبر صلى الله عليه و آله:

يَومُ غَديرِ خُمٍّ أفضَلُ أعيادِ امَّتي؛ (1) 68

روز غديرخم برترين عيد امّت من است.

6. حضرت فاطمه عليها السلام:

ما جَعَلَ اللَّهُ بَعدَ غَديرِخُمٍّ مِن حُجَّةٍ و لاعُذرٍ؛ (2) 69

خداوند پس از غدير خم براى كسى حجّت و عذرى باقى نگذاشت.

18- بيست و دوم ذى حجه: شهادت ميثم تمار در كوفه بر سرِ دار (سال 60 ه ق)

ميثم تمار يكى از اصحاب و ياران گرانقدر امام أميرالمؤمنين عليه السلام است. واز او به عنوان صحابى كه اسرار را از آن حضرت آموخت، ياد مى كنند.

ميثم تمار نخست غلام زنى از طايفه بنى اسد بود.


1- . بحار الأنوار، ج 97، ص 110.
2- . دلائل الإمامَه، ص 122.

ص: 60

أميرالمؤمنين عليه السلام اورا از آن زن خريد و آزادش كرد.

حضرت به ايشان فرمود: نام تو چيست؟ او گفت: سالم.

حضرت فرمود: پيامبرخدا صلى الله عليه و آله به من خبر داد كه پدر ومادرت، نام ميثم را براى تو انتخاب كردند. ميثم گفت:

آرى، چنين است. خدا ورسولش و أميرالمؤمنين راستگويند؛ سوگند به خدا نام حقيقى ام، ميثم است.

حضرت فرمودند: به اسم اولى باز گرد؛ همان اسمى كه پيامبرخدا صلى الله عليه و آله تو را ناميد. از آن پس ميثم به همين اسم شهرت يافت و كنيه خود را ابوسالم نهاد.

روزى حضرت امام أميرالمؤمنين عليه السلام به او فرمود: پس از من، تو را دستگير مى كنند و به خاطر محبتت به من، تو را به دار مى آويزند و به صليب مى كشند. برويم تا آن درخت نخلى كه تو را به آن مى آويزند، نشانت دهم.

آن درخت نزديك خانه عمروبن حريث قرار داشت.

هرگاه ميثم عمرو را مى ديد به او چنين مى گفت: اى عمرو! من همسايه تو خواهم شد، همسايه خوبى براى من باش!

ص: 61

عمرو به او مى گفت: آيا مى خواهى خانه ابن مسعود يا خانه ابن حكيم را بخرى؟ در حالى كه نمى دانست ميثم تمار چه نكته اى را اراده كرده است؟

ميثم تمار در همان سال شهادتش، براى انجام حج به سوى حجاز شتافت، و در مدينه منوره با حضرت أمّ سلمه همسر گرامى رسول خدا صلى الله عليه و آله ملاقات كرد. أمّ سلمه از او پرسيد: كيستى؟ او پاسخ داد: من ميثم هستم. أمّ سلمه گفت:

به خدا قسم من نامت را از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم آنگاه كه سفارش تو را به على عليه السلام مى كرد. ميثم از امام حسين عليه السلام پرسيد؟ او گفت: در خانه خودش است. ميثم گفت: به او خبر بدهيد كه دوست داشتم نزد شما شرفياب شوم و سلامى عرض كنم، ليكن شما را نيافتم، ان شاءاللَّه در پيشگاه خداوند تو را زيارت خواهم كرد.

ميثم از سفر حج به كوفه بازگشت. به محض ورود، از سوى مزدوران عبيداللَّه بن زياد دستگير شد. به ابن زياد گفتند: ميثم يكى از نزديكان مهم على عليه السلام است. ابن زياد به

ص: 62

ميثم گفت: خدايت كجاست؟ ميثم پاسخ داد: در كمين ظالمان وستمگران است و تو يكى از آنها هستى. ابن زياد گفت: مولايت درباره من چه چيزى به تو گفت؟ ميثم جواب داد: به من خبر داد كه مرا به صليب مى كشى و به دهان من لجام مى زنى و من به دست تو كشته خواهم شد.

ابن زياد گفت: با كلام مولايت مخالفت خواهم كرد.

ميثم گفت: چگونه مى توانى مخالفت كنى؛ به خدا سوگند آنچه على عليه السلام فرموده از رسول خدا صلى الله عليه و آله است و او هرچه مى گويد از جانب خداست. حتى من مى دانم در كدام محله كوفه مرا به صليب مى كشى. و من اولين فرد در اسلام هستم كه به دهانم لجام مى زنند.

آرى، تمام پيش بينى هاى ميثم صحيح و درست در آمد.

اورا به صليب كشيدند. بالاى صليب زبان به ذكر فضائل اهل بيت عليهم السلام گشود. حاكمان بنى اميه را رسوا كرد. به دهان او لجام زدند تا نتواند حرف بزند. با ضربه اى كه به صورت مبارك اين مرد بزرگ وارد ساختند، از دهان و بينى او خون

ص: 63

جارى شد. آنقدر خون از بدن مطهر ميثم رفت تا سرانجام مظلومانه بالاى دار به شهادت رسيد.

اين حادثه تلخ، درست ده روز قبل از ورود سيدالشهداء امام حسين عليه السلام به كربلا اتفاق افتاد.

سلام خدا بر ميثم و رهروان او باد. (1) 70

19- بيست و چهارم ذى حجه: روز مباهله پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با دانشمندان مسيحى (9 ق)

در اين روز، رسول بزرگوار اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله تصميم گرفت تا با بزرگان مسيحيان نجران به مباهله بپردازد.

در مباهله، طرفين، همديگر را نفرين مى كنند و براى طرفى كه راستگو نيست درخواست عذاب مى نمايند. هنگامى كه سران هيأت نمايندگى مسيحيان نجران، پيامبر اسلام را به همراه تنها چهار نفر از اهلِ بيتش- شامل امام على عليه السلام


1- . ابراهيم بن محمد ثقفى، الغارات، ج 2، صص 796- 797.

ص: 64

حضرت زهرا عليها السلام و امام حسن و امام حسين عليهما السلام- مشاهده كردند، با تعجب دريافتند كه پيامبر صلى الله عليه و آله به استجابت دعاى خود و همراهانش، اعتقاد راسخ دارد. از اين رو اسقُف نجران از رسول اكرم تقاضاى مصالحه و بخشش كرد و اين جريان، حقانيت اسلام و منزلت اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله را به روشنى آشكار ساخت. در اين روز به غسل، روزه دارى و زيارت حضرت اميرمؤمنان عليه السلام سفارش شده است.

20- بيست و چهارم ذى حجه: انگشتر بخشى اميرمؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام در حال نماز

در اين روز، حضرت امام أميرالمؤمنين عليه السلام هنگام نماز و درحال ركوع انگشترى را به فقير صدقه داد. اين روز يكى از روزهاى شريف است وخداوند متعال آيه شريفه 55 سوره مائده را در شأن آن حضرت بر پيامبرش نازل كرد: «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ

ص: 65

يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»

مرحوم محقق اردبيلى در مجمع الفائده ج 3 ص 217 وزبدة البيان ص 14 فرموده است: كلمه «إنما» براى حصر است و به اتفاق مفسران در شأن حضرت امير عليه السلام نازل شده است.

21- بيست و پنجم ذى حجه: روز نزول سوره هل أتى در شأن اهل بيت پيامبر عليهم السلام/ روز خانواده

يكى از روزهايى كه روزه گرفتن در آن مستحب مى باشد، روز 25 ماه ذى حجه است. در چنين روزى سوره هل أتى در شأن ومنزلت امام أميرالمؤمنين عليه السلام و حضرت زهرا عليها السلام و امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام نازل شد. (1) 71 در روز بيست وپنجم اين ماه حضرت امام أميرالمؤمنين عليه السلام وحضرت زهرا عليها السلام با وجود گرسنگى و


1- - شيخ مفيد قدس سره، مسار الشيعه، ص 23.

ص: 66

احتياج خود به غذا، قرصهاى نان را بر مسكين و يتيم و اسير تصدق نمودند، لذا در شأن آنان سوره هل أتى نازل شد. (1) 72

22- بيست وهفتم ذى حجه: واقعه حرّه در سال 63 ه

در اين روز، مردم مدينه به خاطر اعتراض به حادثه غم انگيز كربلا و اخراج والى يزيد از اين شهر و قيام آنان به فرماندهى عبداللَّه بن حنظله بر ضد حكومت بنى اميه، در مقابل لشكريان يزيد كه به سركردگى مسلم بن عُقبه به مدينه حمله كرده بودند به مقابله برخاستند وتعداد كثيرى از اصحاب رسول بزرگوار اسلام صلى الله عليه و آله در اين روز به شهادت رسيدند. در اين روز سياه، متأسفانه افراد بسيارى از زنان اين شهر مورد هتك لشكر يزيديان قرار گرفتند كه قلم از شرح اين جنايت هولناك عاجز است.


1- - شيخ بهايى قدس سره، جامع عباسى، صص 187- 188.

ص: 67

23- روز جمعه

اشاره

روز جمعه يكى از اعياد مذهبى مسلمانان به شمار مى رود. در روايات به فضيلت اين روز اشاره شده است.

همچنين در روايات به برخى از اعمال اين روز اشاره رفته است. در ذيل به برخى از اين احاديث اشاره مى شود.

1- فضيلت روز جمعه

1. پيامبر صلى الله عليه و آله:

يَومُ الجُمُعَةِ سَيِّدُ الأيّامِ و أعظَمُ عِندَ اللَّهِ مِن يَومِ الأضحى و يَومِ الفِطرِ؛ (1) 73

روز جمعه مهتر روزها است و نزد خداوند از روز عيد قربان و عيدفطر ارجمندتر است.

2. پيامبر صلى الله عليه و آله:

أطرِفُوا أهلِيكُم كُلَّ يَومِ جُمُعَةٍ بِشَى ءٍ مِنَ الفاكِهَةِ و اللَّحمِ حَتَّى يَفرَحوا بِالجُمُعَةِ؛ (2) 74

هر جمعه مقدارى ميوه و گوشت به خانواده خود تحفه


1- . بحار الأنوار، ج 89، ص 267.
2- . كتاب من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 423.

ص: 68

دهيد تا از (آمدن) جمعه شاد شوند.

3. امام باقر عليه السلام:

الخَيرُ وَالشَّرُّ يُضاعَفُ يَومَ الجُمُعَةِ؛ (1) 75

خوبى و بدى در روز جمعه دو چندان مى شود.

4. امام صادق عليه السلام:

يَخرُجُ قائِمُنا أهَلَ البَيتِ يَومَ الجُمُعَةِ؛ (2) 76

قائم ما، خاندان پيامبر، روز جمعه قيام مى كند.

5. امام صادق عليه السلام:

إنَّ للَّهِ كَرامَةً في عِبادِهِ المُؤمِنينَ في كُلِّ يَومِ جُمُعَةٍ؛ (3) 77

در هر روز جمعه خدا را بر بندگان مؤمنش كرامتى است.

6. امام صادق عليه السلام:

افٍّ لِلرَّجُلِ المُسلِمِ لايَفرُغُ نَفسَهُ فِي الاسبُوعِ يَومَ الجُمُعَةِ لأِمرِ دينِهِ؛ (4) 78


1- . ثواب الأعمال، ص 172.
2- . بحار الأنوار، ج 52، ص 279.
3- . همان، ج 89، ص 226.
4- . الخصال، ص 393.

ص: 69

افّ بر مسلمانى كه در روز جمعه هر هفته براى رسيدگى به كار دين خود، دست از كار نمى كشد.

2- نماز جمعه

7.

«يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إذا نودِيَ لِلصَّلوةِ مِن يَومِ الجُمُعَةِ فَاسْعَوا إلى ذِكرِ اللَّهِ وَذَرُوا البَيعَ ذلِكُم خَيرٌ لَكُم إن كُنتُم تَعلَمُونَ»؛ (1) 79

اى مؤمنان! چون براى نماز روز جمعه ندا داده شد، به سوى ذكر خدا بشتابيد و دادو ستد را واگذاريد كه اين، اگر بدانيد، برايتان بهتر است.

8. پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن أتَى الجُمُعَةَ إيماناً وَاحْتِساباً، اسْتَأنَفَ العَمَلَ؛ (2) 80

هر كس از سَرِ ايمان و براى رسيدن به ثواب الهى به نماز


1- . جمعه، آيه 9.
2- . كتاب من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 427.

ص: 70

جمعه برود، اعمال خود را از سرگيرد يعنى تمام گناهانش آمرزيده شده است.

9. پيامبر صلى الله عليه و آله:

الجُمُعَةُ حَجُّ المَساكينِ؛ (1) 81

نماز جمعه حجّ مستمندان است.

10. پيامبر صلى الله عليه و آله:

مَن تَرَكَ ثَلاثَ جُمَعٍ تَهاوُناً بِها طَبَعَ اللَّهُ عَلى قَلبِهِ؛ (2) 82

هر كس سه نماز جمعه را، از روى اهمّيّت ندادن به آن ترك كند، خداوند بر دل او مُهر مى زند.

11. پيامبر صلى الله عليه و آله:

لِرَجُلٍ شَكا حِرمانَهُ الحَجَّ: عَلَيكَ بِالجُمُعَةِ فَانَّها حَجُّ المَساكِينَ؛ (3) 83

پيامبر به مردى كه از محروميت خود از حج شكايت كرد، فرمود: بر تو باد به نماز جمعه كه حجّ مستمندان است.

12. امام على عليه السلام:

مَن تَرَكَ الجُمُعَةَ ثَلاثاً متَتَابِعَةً لِغَيرِ


1- . الدعوات، ص 37.
2- . وسائل الشيعه، ج 7، ص 301.
3- . ميزان الحكمه، ح 10782.

ص: 71

عِلَّةٍ كُتِبَ مُنافِقاً؛ (1) 84

هر كس سه جمعه پى در پى و بدون علّت نماز جمعه را ترك كند، در زمره منافقان است.

3- غسل جمعه § مركز تحقيقات حج، مناسبتهاى شمسى و قمرى موسم حج 1386، 1جلد، نشر مشعر - تهران. § 85

. پيامبر صلى الله عليه و آله:

فَاغتَسِلْ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ و لَو أنَّكَ تَشتَرِي الماءَ بِقوتِ يَومِكَ و تَطويهِ فَإنَّهُ لَيسَ شَي ءٌ مِنَ التَّطَوُّعِ أعظَمَ مِنهُ؛ (2) 86

هر جمعه غسل كن، حتّى اگر لازم شود براى تهيّه آب آن، خوراك روزانه ات را بفروشى و گرسنه بمانى؛ زيرا هيچ امر مستحبّى بالاتر از غسل جمعه نيست.

14. امام صادق عليه السلام:

غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ طَهُورٌ وكَفّارَةٌ لِما بَينَهُما مِنَ الذُّنوبِ مِنَ الجُمُعَةِ إلَى الجُمُعَةِ؛ (3) 87


1- . مستدرك الوسائل، ج 6، ص 9.
2- . بحار الأنوار، ج 81، ص 129.
3- . وسائل الشيعه، ج 3، ص 315.

ص: 72

غسل جمعه سبب پاكى، و كفّاره گناهان از جمعه تا جمعه است.

15. امام رضا عليه السلام:

غُسلُ يَومِ الجُمُعَةِ سُنَّةٌ؛ (1) 88

غسل روز جمعه سنّت است.

4- صدقه در روز جمعه

16. امام باقر عليه السلام:

الصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ لِفضَلِ يَومِ الجُمُعَةِ عَلى غَيرِهِ مِنَ الأيّامِ؛ (2) 89

صدقه دادن در روز جمعه، به دليل فضيلت جمعه بر روزهاى ديگر، دو برابر مى شود.

17. امام صادق عليه السلام:

الصَّدَقَةُ يَومَ الجُمُعَةِ تُضاعَفُ أضعافاً؛ (3) 90


1- . همان، ص 305.
2- . ثواب الأعمال، ص 220.
3- . ثواب الأعمال، ص 172.

ص: 73

صدقه روز جمعه چند برابر مى شود.

5- صلوات در روز جمعه

18.

«إنَّ اللَّهَ و مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيهِ وسَلِّمُوا تَسليماً»؛ (1) 91

خدا وفرشتگان او بر پيامبر درود مى فرستند؛ اى مؤمنان! بر او درود بفرستيد و به فرمانش به خوبى گردن نهيد.

19. پيامبر صلى الله عليه و آله:

الصَّلاةُ عَلَيَّ نُورٌ عَلَى الصِّراطِ؛ (2) 92

درود فرستادن بر من، مانند نورى است بر روى تيرگى هاى صراط.

20. امام باقر عليه السلام:

ما مِن شَى ءٍ يُعبَدُ اللَّهُ بِهِ يَومَ الجُمُعَةِ أحَبَّ إلَىَّ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ؛ (3) 93

هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من دوست داشتنى تر از صلوات بر پيامبر و آل او نيست.


1- . احزاب، آيه 56.
2- . ميزان الحكمه، ح 10793.
3- . وسائل الشيعه، ج 7، ص 388.

ص: 74

21. امام صادق عليه السلام:

ما مِن عَمَلٍ يوَمَ الجُمُعَةِ أفضَلَ مِنَ الصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ؛ (1) 94

در روز جمعه عملى برتر از صلوات بر محمّد و خاندان او:

نيست.


1- . الخصال، ص 394.

ص: 75

2- مناسبتهاى شمسى

10 آذر: شهادت آيةاللَّه سيد حسن مدرس (1307 ش)

آيةاللَّه سيد حسن مدرس در حدود سال 1249 ش در قريه «سرابه كچو» از توابع زواره اردستان در استان اصفهان ديده به جهان گشود. سيد حسن در 14 سالگى به اصفهان عزيمت كرد و ده سال تمام در آنجا به بحث و تحقيق پرداخت. وى در سال 1272 ش به نجف اشرف هجرت نمود و به مدت هفت سال از محضر حضرات آيات علامه سيدمحمدكاظم يزدى، آخوند خراسانى و نيز ميرزاى بزرگ شيرازى استفاده نمود و به درجات بالاى علمى دست

ص: 76

يافت. وى پس از اخذ اجازه اجتهاد، به اصفهان بازگشت و به تدريس فقه و اصول مشغول گرديد. همزمان با اوج گيرى نهضت مشروطه در ايران، وارد صحنه سياست شد و از طرف علما و مراجع شيعه به عنوان مجتهد طراز اول كشور براى نظارت بر قوانين مجلس شوراى ملى انتخاب گرديد.

مدرس در سال 1290 ش، رسيدگى به امور مدرسه عالى سپهسالار (شهيد مطهرى) را به عهده گرفت و مشغول تدريس در اين مدرسه گرديد. در دوره هاى بعد، مبارزات مدرّس، شكل ديگرى به خود گرفت و او بارها با در نظر گرفتن منافع ملت با صاحبان قدرت، مخالفت ورزيد كه تحصن در حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام در اعتراض به دولت صمصام السلطنه بختيارى، مخالفت با قرارداد استعمارى 1919 م. وثوق الدوله، اعتراض به كودتاى انگليسى رضاخان و نيز جمهوريت رضاخانى از آن جمله اند.

با به قدرت رسيدن رضاخان، سيد حسن مدرس به عنوان دشمن شماره يك وى در مجلس در برابر

ص: 77

زورمدارى ها و اقتدارگرايى رضاخان قد علم كرد و بر اثر سوءتدبير سردار سپه، طرح استيضاح رضاخان را به تصويب رساند. در اين ميان رضاخان مترصد فرصتى بود كه بتواند آن روحانى آگاه و عالم را از سر راه خود بردارد. رضاخان پس از به دست گرفتن سلطنت و پس از آن كه نقشه ترور مدرس را ناكام ديد، او را در شانزدهم مهر 1307 دستگير و به خواف و پس از مدتى به كاشمر از توابع خراسان تبعيد كرد.

قيام مدرس، نخستين جرقه نهضت ضداستبدادى و آخرين آن نبود. مدرس، مظهر مقاومت ملت و آن عده از نمايندگان مردم بود كه به رمز توطئه و عمق فاجعه پى برده و معتقد به چاره كار قبل از وقوع حادثه بودند. قيام و مقاومت نستوه و حماسه آفرين مدرس در آن شرايط و در جوّ اختناق و ارعاب، گرچه در لابلاى حوادث مشروطيت به عنوان يك جريان فرعى مطرح شده است، ولى در تاريخ نهضت هاى اسلامى، عنوان و جايگاه مستقل و درخشانى

ص: 78

دارد. انديشه هاى سياسى مدرس را نه به عنوان يك اعتراض تاريخى بر يك جريان انحرافى، بلكه به صورت يك جريان و نهضت در ارائه تفكر درست و ريشه دار سياسى و انقلابى اسلام، و در راستاى تجديد حيات سياسى، بايد تلقى نمود.

*** 18 آذر معرفى عراق به عنوان مسؤول و آغازگر جنگ از سوى سازمان ملل (1370 ش)

با معرفى عراق به عنوان آغازگر جنگ از سوى سازمان ملل در سال 1370، يازده سال پس از آغاز جنگ هشت ساله تحميلى رژيم بعث عراق عليه ايران، و سه سال پس از صدور قطعنامه 598 شوراى امنيت و اتمام جنگ، با تلاش هاى پى گير سياسى مسؤولان نظام جمهورى اسلامى، حقانيت ايران در دفاع مشروع براى جامعه جهانى به اثبات رسيد.

خاوير پرز دكوئيار، دبيركل وقت سازمان ملل متحد در

ص: 79

گزارشى رسمى به شوراى امنيت اعلام كرد كه عراق به ايران حمله كرده و متجاوز است.

اعلام اين كه در جنگ تحميلى، عراق آغازگر و مسؤول جنگ بوده است، يك پيروزى بزرگ سياسى به حساب مى آيد. اين دفاع و نبرد، در حالى ادامه و پايان يافت كه جهانيان، بانى جنگ را مى شناختند و حتى به كمك او شتافته بودند. آنان زمانى به خود آمدند كه سلاح هاى ارسالى به عراق، عليه خودشان به كار گرفته شد و عراق، منطقه خليج فارس را درگير جنگى مهيب و عظيم كرد.

متجاوز بودن عراق، گرچه بسيار دير اعلام شد، اما اين اعلام سازمان ملل يكى از پيروزى هاى مهمى است كه در تاريخ كشورمان به عنوان واقعه اى بزرگ ثبت شده است.

رهبرى هاى حضرت امام خمينى رحمه الله باعث گرديد كه جنگ، عامل پيوند و انسجام روز افزون امت خداجوى ايران اسلامى گردد و حلقه اتحاد مردم، با محوريت رهبرى امام امت روز به روز مستحكم تر شود.

ص: 80

اكنون سال ها پس از اين واقعه تاريخى، با همت بلند مقام معظم رهبرى و دانشمندان و فرهيختگان و مردم صبور و باصلابت ايران اسلامى، معادلات سياسى و نظامى، شكل تازه اى به خود گرفته و با يارى خداى بزرگ توطئه دشمنان نقش بر آب شده است.

رحلت آيةاللَّه العظمى گلپايگانى قدس سره مرجع عالى قدر حوزه علميه قم (1372 ش)

آيةاللَّه العظمى سيد محمدرضا موسوى گلپايگانى در سال 1277 ش (1316 ق) در منطقه گوگد گلپايگان به دنيا آمد. وى پس از طى دروس مقدماتى در زادگاه خود، راهىِ اراك گرديد و در 21 سالگى به محضر درس خارج فقه و اصول آيةاللَّه حائرى يزدى وارد شد. ايشان پس از هجرت به قم، در حلقه اصحاب خاص استاد قرار گرفت و پس از تأسيس حوزه علميه قم و رحلت آيةاللَّه حائرى يزدى تدريس خارج فقه و اصول را آغاز كرد. حاصل تدريس

ص: 81

هفتادساله ايشان پرورش ده ها شاگرد مجتهد و عالم مى باشد كه هر كدام استوانه مهمى در حوزه علميه محسوب مى شوند. حضرات آيات: مرتضى حائرى يزدى، شهيد مرتضى مطهرى، شهيد محمدعلى قاضى طباطبايى، شهيد سيد اسدالله مدنى، شهيد دكتر محمد مفتح، شهيد دكتر سيد محمد حسينى بهشتى، على مشكينى، ناصر مكارم شيرازى، جعفر سبحانى، لطف الله گلپايگانى، حسن حسن زاده آملى، احمد جنتى، على پناه اشتهاردى، رضا استادى و على احمدى ميانجى و ده ها عالم فاضل از جمله شاگردان آن مرجع بزرگ دينى مى باشند.

آيةاللَّه گلپايگانى داراى نگاشته ها و تقريرات فراوانى مى باشند و در دوران سى و دو ساله مرجعيت، يكى از اركان فقاهت بوده و به ضرورت، در تمام ابواب فقه، فتوا داده است. كتاب الحج، كتاب القضاء و حاشيه بر عروةالوثقى و ...

از جمله تأليفات آن فقيه بزرگوار به شمار مى آيد. ايشان سرانجام پس از عمرى خدمت و مجاهدت، در هجدهم

ص: 82

آذرماه 1372 ش برابر با 24 جمادى الثانى 1414 ق در سن 95 سالگى دار فانى را وداع گفت و پس از تشييع باشكوه، در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه: به خاك سپرده شد.

*** 19 آذر تشكيل شوراى عالى انقلاب فرهنگى به فرمان حضرت امام خمينى رحمه الله (1364 ش)

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، گروهك هاى مختلف، دانشگاه ها و مدارس كشور را عرصه تاخت و تاز خود ساخته و روند تحصيل و تدريس را مختل كرده بودند. بسيارى از استادن منحرف، به كار مشغول بودند و هيچ تغيير بنيادى در برنامه و شيوه تدريس و تربيت و اهداف آنها رخ نداده بود.

در نتيجه، دانشگاه هاى سراسر كشور براى مدتى تعطيل شد.

پس از تعطيلى دانشگاه ها، به منظور ساماندهى به امور فرهنگى مدارس و دانشگاه ها، به فرمان امام خمينى رحمه الله، اولين تركيب شوراى انقلاب فرهنگى تحت عنوان

ص: 83

ستاد انقلاب فرهنگى شكل گرفت. با تشكيل اين ستاد، على رغم كارشكنى هاى برخى اشخاص و گروه هاى سياسى، حضرت امام در سال 1360، از ستاد خواستند كه در بازگشايى دانشگاه ها تسريع نمايند. با آغاز فعاليت دانشگاه ها، ضرورت توسعه و تعميق كار اين ستاد ايجاب كرد كه در نوزدهم آذر 1364، امام، رؤساى سه قوه و تعداد ديگرى از انديشمندان فرهنگى كشور را به اعضاى آن بيفزايند. گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامى در شئون جامعه، تزكيه محيطهاى علمى و فرهنگى از افكار مادى، تحول دانشگاه ها و مدارس و مراكز فرهنگى و هنرى بر اساس فرهنگ صحيح اسلامى، حفظ و احياء و معرفى آثار و آموزه هاى اسلامى و ملى از جمله اهداف اين شورا همچنين تدوين اصول سياست فرهنگى نظام جمهورى اسلامى و تعيين اهداف و جهت گيرى برنامه هاى فرهنگى، آموزشى و علمى، تعيين مراجع براى طرح و تدوين برنامه هاى فرهنگى و علمى، تدوين ضوابط براى گزينش استادان دانشگاه ها و

ص: 84

نظارت بر تدوين كتاب هاى درسى و ... از جمله وظايف شوراى عالى انقلاب فرهنگى مى باشد.

*** 20 آذر شهادت آيةاللَّه دستغيب سومين شهيد محراب (1360 ش)

بى ترديد بررسى ابعاد اخلاقى بزرگ مردان تهذيب و پارسايى، موقعيت مناسبى براى تأمل، سنجش و ارزيابى براى فرد ايجاد مى نمايد و به سانِ چراغى در مسير تهذيب نفس، فراروى سلوك معنوى پرتو افشانى نموده، الگوى مناسبى براى دست يابى به اهداف مطلوب اين مسير ترسيم مى كند.

شهيد بزرگوار آيةاللَّه سيدعبدالحسين دستغيب شيرازى، از چهره هاى درخشان و تابناك عرصه اخلاق و تهذيب نفس است كه زندگانى سراسر مبارزه و صفات اخلاقى برجسته او، ارائه كننده الگوى كاملى در بهره گيرى از صفات

ص: 85

پسنديده و سجاياى اخلاقى نيكوست.

روز بيستم آذرماه، يادآور عروج عارفانه آن بزرگ مرد عرصه تهذيب و حماسه است.

ويژگى هاى اخلاقى و رفتارى او را در اين جملات مى توان خلاصه كرد: تهجد و شب زنده دارى، توكل به خدا، نفوذ در دل ها، ارشاد ديگران با رفتار، ساده زيستى، فروتنى، كمك به نيازمندان، بردبارى و ايستادگى، مهربانى به خانواده و كمك در كارها، توجه به جوانان و دانشجويان، روحيه پرنشاط، ولايت پذيرى، عشق به شهادت.

او درباره شهادت در راه خدا چنين مى فرمود: «اين بدن هاى ما حيف است كه در بستر جان دهد. همه خواهند مُرد و مرگ حق است؛ پس چه بهتر كه در بستر نميريم».

آرى، او مژده شهادت خود را سال ها پيش، از يكى از استادانش، مرحوم حاج آقا جواد انصارى همدانى رحمه الله شنيده بود و از سال ها پيش انتظار آن را مى كشيد، تا آن هنگام كه به

ص: 86

دست دوزخيان منافق، در خون خود غلطيد و به آرزوى ديرينه اش نائل آمد، روحش در بارگاه حضرت حق، شادان و يادش هماره جاودان باد.

*** 27 آذر روز وحدت حوزه و دانشگاه شهادت آيةاللَّه مفتح (1358 ش)

وحدت حوزه و دانشگاه، يكى از هدف ها برجسته حضرت امام خمينى رحمه الله قبل و بعد از پيروزى انقلاب اسلامى بوده است.

به مناسبت شهادت آيةاللَّه دكتر محمد مفتح در سال 1358 كه خود از پيوند دهندگان حوزه و دانشگاه بود، 27 آذرماه، به طور رسمى روز وحدت حوزه و دانشگاه ناميده شد.

تاكنون ضمن برگزارى مراسم بزرگداشت اين روز، تلاش هايى در راه تحقق اين مهم انجام شده است. بارورى

ص: 87

اين پيوند مقدس كه با خون شهيدان گران قدرى چون شهيد مطهرى، شهيدان مفتح، بهشتى، باهنر و صدها روحانى و دانشگاهىِ شهيد آبيارى شده، حفظ و حراست اين دو كانون جوشان علم و معرفت را طلب مى كند.

حضرت امام خمينى رحمه الله دانشگاهيان را به ارتباط هرچه بيشتر با روحانيون توصيه كرده، چنين فرمودند: «توصيه اينجانب آن است كه نسل حاضر و آينده غفلت نكنند و دانشگاهيان و جوانان برومند عزيز، هرچه بيشتر با روحانيان و طلاب علوم دينى پيوند دوستى و تفاهم را محكم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها و توطئه هاى دشمن غدّار غافل نباشند و به مجرد آن كه فرد يا افرادى را ديدند كه با گفتار و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بين آنان افكند، او را ارشاد و نصيحت نمايند و اگر تأثير نكرد، از او رو گردان شوند و او را به انزوا كشانند و نگذارند توطئه، ريشه بدواند ...»

بى ترديد وحدت حوزه و دانشگاه، آثار و بركات

ص: 88

فراوانى دارد. بر همين اساس است كه مقام معظم رهبرى، حضرت آيةاللَّه خامنه اى درباره وحدت حوزه و دانشگاه چنين فرمودند: «تأكيد بر وحدت حوزه و دانشگاه و اينكه بر روى آن اصرار مى كنيم، به خاطر آثار و بركات آن است. اين دو نهاد با تبادل روش ها، يكديگر را كامل كنند و مجهز به روش هاى علمى جديد و سنتى شوند».

*** 4 دى ميلاد حضرت عيسى بن مريم عليه السلام

ميلاد حضرت عيسى عليه السلام ديباچه زرين كتاب حقيقت و بهار تجلى انوار خداوندى در زمين است. مسيح آمد تا در كالبد بى جان بشر، روح ايمان، برادرى، صفا و صميميت بدمد و نويدبخش «حيات طيبه» در پرتو مهر الهى باشد.

مسيح از سلاله پاكان و از دامن مريم عفيف آمد تا جهل بميرد و روح الهى بر آسمان دل ها بتابد.

ص: 89

حضرت عيسى عليه السلام از پيامبران بزرگوارى است كه نامش در قرآن كريم، با فضيلت و عظمت همراه گشته و به عنوان عبدالله، كلمه خدا، روح خدا، و تأييد شده به روح القدس مفتخر گشته است. در 45 جاى قرآن نام عيسى عليه السلام آمده و در چند جا با لقب مسيح از آن حضرت ياد شده است. مادرش مريم، دختر عمران يكى از زنان برگزيده و پاك دامن عالم است كه به مقام قرب حق تعالى رسيد.

از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است: حواريون به عيسى بن مريم عليه السلام عرض كردند: اى روح خدا! با چه كسى همنشينى كنيم؟ او فرمود: با كسى بنشينيد كه ديدار او خدا را به ياد شما آورد و گفتار او بر آگاهى شما بيفزايد و عمل او شما را به آخرت علاقمند كند.

سلام بر مريم، مادر بزرگوار عيسى، و سلام بر عيسى، روح خدا.

***

ص: 90

7 دى شهادت آيةاللَّه غفارى (1352 ش)

هفتم دى ماه، يادآور مجاهدت هاى مجاهد نستوه حضرت آيةاللَّه شهيد شيخ حسين غفارى رحمه الله است. اين سرباز فداكار اسلام عمر بابركت خويش را در راه نشر اسلام ناب محمدى كه پرچمدار آن حضرت امام خمينى رحمه الله بود، گذراند. مبارزه با رژيم طاغوت پهلوى و افشاگرى جنايات شاه و مبارزه ايدئولوژيكى با كمونيست ها در زندان، از كارهاى ماندگار اين شهيد گرانقدر به حساب مى آيد. او مدت سيزده سال در چنگال دژخيمان به اسارت بود و حسرت يك آه را بر دل هاى آنان گذاشت و در چنين روزى در سرداب هاى تاريك و مخوف رژيم پهلوى، رداى شهادت زينت بخش قامت رنج كشيدة او شد.

او در واپسين ملاقات با خانواده اش به آنان گفت:

بالاخره ديديد كه راه همين است؛ اين راه را رها نكنيد.

فرداى آن روز بدنش را در تابوتى آكنده از خون،

ص: 91

تحويل دادند؛ بدنى كه سراسر آن جاى كبودى، شكستگى و سوختگى به چشم مى خورد.

نامش كه يادآور ايستادگى و راهش كه نويدبخش رهيدگى است، تا هميشه دوران زنده و جاويد باد.

تشكيل نهضت سوادآموزى به فرمان حضرت امام خمينى رحمه الله (1358 ش)

پس از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى كه به حق بايد آن را يك انقلاب فرهنگى عظيم دانست، مسأله محو پديده شوم بى سوادى، مورد توجه اندشه مندان و مسؤولان كشور قرار گرفت. در رأس اين انديشه مندان حكيم بزرگ و فرزانه حضرت امام خمينى رحمه الله قرار داشت كه با پيام تاريخى خود در هفتم دى ماه 1358، از همگان مبارزه ضربتى با بى سوادى را خواست و در بخشى از آن فرمود: «مايه بسى خجلت است كه در كشورى كه مهد علم و ادب بوده و در سايه اسلام زندگى مى كند، بى سواد وجود

ص: 92

داشته باشد».

به دنبال صدور فرمان رهبر كبير انقلاب، سازمان نهضت سوادآموزى به صورت كاملًا مستقل تأسيس شد و پايه گذارى گرديد.

شايان ذكر است كه طى سال هاى اخير، نهضت سوادآموزى خدمات ارزنده اى در خصوص آموزش بى سوادان، ارائه كرده است.

*** 13 دى ابلاغ پيام تاريخى حضرت امام خمينى رحمه الله به گورباچف (1367 ش)

حضرت امام خمينى رحمه الله با بينشى برخاسته از مكتب وحى، اقدام به نوشتن نامه اى پرمعنا و تاريخى به رهبر اتحاد جماهير شوروى، گورباچف نمود.

اين نامه مهم و تاريخى، در راه ابلاغ نداى فطرت و پيام توحيد، بيان غنى دين مبين اسلام و آمادگى حوزه هاى

ص: 93

علميه تشيع براى پاسخ گويى به نيازهاى فكرى و اعتقادى نسل معاصر نگاشته شد.

برقرارى رابطه معنوى و ابراز همدردى و حمايت از مسلمانان شوروى، ايستادگى نظام جمهورى اسلامى بر اصل خدشه ناپذير نه شرقى و نه غربى، مبارزه با استكبار به شيوه هاى مختلف، پيش بينى شكست قطعى ماركسيسم در ميدان عمل و فروپاشى نظام الحادى كمونيسم و بازگشت قطعى و نهايى جامعه انسانى به فطرت خداجوى خويش، از جمله نكات برجسته اين پيام است.

به رغم تبليغات گسترده رسانه هاى گروهى غرب، اين پيام، اثراتِ بسيار مثبت و سازنده اى به همراه داشت.

امام راحل رحمه الله در پايان نامه چنين مرقوم فرمودند: «در خاتمه، اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى ايرن به عنوان بزرگ ترين و قدرتمندترين پايگاه جهان اسلام، به راحتى مى تواند خلأهاى اعتقادى نظام شما را پر نمايد و در هر صورت، كشور ما همچون گذشته به حسن همجوارى و

ص: 94

روابط متقابل معتقد است و آن را محترم مى شمارد».

*** 19 دى قيام مردم قم (1356 ش)

قيام مردم قم در نوزدهم دى ماه، آغاز درخشش دوباره نهضت اسلامى و در واقع بهار انقلاب اسلامى ملت ايران به شمار مى آيد.

در اين روز خون هايى ريخته شد تا اسلام پايدار بماند، و انقلاب اسلامى به بركت وجود آن خون هاى پاك، پيروز گرديد. اينك يادشان در دل ها زنده است و راهشان پيش روى ما گشوده. خدايا! مخواه كه راه آن يارانِ از دست رفته گم شود. مپسند كه انقلاب، اين گوهر گرانقدر، اين ثمره شيرين آن خون هاى پاك، دستخوش هوس ها و فتنه ها گردد. آمين ...

***

ص: 95

20 دى شهادت ميرزا تقى خان امير كبير (1230 ش)

در طول زمان، همواره انسان هاى بزرگى بوده اند كه با گفتار و رفتارشان، در عرصه اجتماع خوش درخشيدند و با اقداماتى كه انجام دادند، نامشان را تا ابد جاودانه ساختند.

از شمار اين شخصيت ها، ميرزا تقى خان اميركبير است.

امير آشپززاده اى بود كه با هوش و درايت خود، مراحل پيشرفت را به تدريج از آشپزخانه قائم مقام فراهانى تا مصدر صدرات شاهى گذراند و همچون اسطوره اى در تاريخ سياسى ايران ماندگار شد.

اميركبير در حكومت سه سال و چند ماهه خود، فرصت نكرد برنامه هاى بى شمار و اصلاحات موردنظر خود را به اجرا درآورد، ولى در همين مدت كوتاه توانست خدمات فراوانى ارائه دهد. (1) 95


1- مركز تحقيقات حج، مناسبتهاى شمسى و قمرى موسم حج 1386، 1جلد، نشر مشعر - تهران.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109